مقالات

کاسنى؛ داروی بی نظیر بیماریهای کبد ( 2 )

گروه: مفردات
۱۸ آبان ۱۳۹۴

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

كاسنى در كتب غربى

 

مرحوم دكتر سيد جلال مصطفوى كاشانى

 

اينك به ذكر منافع و فوايد كاسنى، طبق يك رشته تحقيقات دقيق علمى، كه پزشكان اروپا و متخصصان مربوط به عمل آورده اند، مى پردازيم:

1. كاسنى داراى انسولين طبيعى است (به كتاب درمان بيمارى ها به وسيله گياهان طبى، تأليف دكتر فرانسوا دكو مراجعه شود) و بهترين عامل مؤثر براى پايين آوردن قند خون است.

2. پروفسور شابرول و همكارانش ثابت كرده اند كه اگر جوشانده كاسنى را به وريد حيوان تزريق كنيم، پس از نيم ساعت، حجم صفراى مترشحه دو الى چهار برابر مى شود، هم چنين دفع صفرا را تسهيل مى كند. بنابراين، كاسنى گياهى است كه به اصطلاح، مترشح و مدر صفرا است.

3. ابولانى به تجربه در روى حيوانات ثابت كرده است كه كاسنى مقوى معده است و ترشح عصير معده را زياد و از اين راه باعث هضم غذا مى شود.[عصير معدى: (اصطلاح پزشكى) مايعى است بى رنگ و لزج و داراى واكنش اسيدى كه شامل نودونه درصد آب و يك درصد مواد معدنى و دياستازها است. شيره معده از پرده مخاطى سطح داخلى معده كه داراى غدد مترشحه اى در عمق پرزهاى معده است ترشح مى شود. مهم ترين ماده معدنى عصير معدى، اسيد كلريدريك و املاح قليايى آن است و به علاوه عصير معدى داراى سه دياستاز پپسين و پرزور و ليپاز مى باشد. مقدار اسيد كلريدريك عصير معدى در حدود دو درصد و مقدار دياستازهايش در حدود چهار درصد است. شيره معدى. رطوبت معده. (فرهنگ فارسى معين)]. هم چنين ابولانى كاسنى را در مبتلايان به مرض قند (ديابت) تجويز و مشاهده كرده است كه قند خون به نسبت 19 تا 40 درصد پايين مى آيد.

4. پروفسور پارتوريه، متخصص بيمارى هاى كبد، ثابت كرده است كه كاسنى خاصيت مدر بول دارد و در مبتلايان به اختلال دفع پيشاب به علت عارضه كبدى- كليوى (هپاتو- رنال) نتيجه رضايت بخش مى دهد و دفع پيشاب را آسان مى كند.

5. هانرى لكلرك معتقد است كه كاسنى خاصيت مليّن و مسهل دارد و علت آن تحريك حركات دودى روده ها (پريستالتيسم) است، علاوه بر اين معتقد است كه در بيمارانى كه مبتلا به ازدياد صفرا در خون هستند بسيار سودمند است.

6. دكتر فرانسوا دكو با مشاهدات دقيق بالينى خود ثابت كرده است كه كاسنى در كسانى كه به علت ازدياد فشار خون در وريد باب (يا مبتلايان به بيمارى هاى قلب و عروق، يا مبتلايان به بيمارى هاى كبد و كليه) مبتلا به كمى ترشح ادرار مى شوند، كاسنى در آن ها بسيار مؤثر و سودمند است.

7. كنت در كتاب گياهانى كه درمان مى كنند مى نويسد: «دم كرده كاسنى در مبتلايان به انسداد روده ها و احشا، نتايج رضايت بخش داده و به تدريج آن را درمان مى كند».

ديگران نيز اين مطلب را تأييد كرده اند.

8. درومر معتقد است كه استعمال حقيقى كاسنى به عنوان مقوى و اشتهاآور است. (به كتاب سلامت و تغذيه به وسيله گياهان مراجعه شود).

 

زندگى مدرن و سلامتى انسان

 

انسان در شرايط نامساعد زندگانى مدرن، تحت تأثير تعداد فوق العاده زيادى از عوامل ضد بهداشت و زيان آور محيط زندگى قرار گرفته و دستخوش يك سلسله اختلالات، عوارض و فرسودگى هاى اعضاى داخلى بدن شده و تعداد افرادى كه در جوامع كنونى به انواع بيمارى هاى مختلف، (از قبيل سوء هاضمه، يبوست مزاج، بى خوابى، ريزش موى سر، ضعف اعصاب، دردهاى عضلانى و مفصلى و عصبى، بيمارى هاى قلب و عروق، و ...) مبتلا هستند، از حد و اندازه بيرون است. نيز گفتيم باوجود مشكلات متعددى كه در سر راه سالم سازى مردم و برگرداندن سلامتى و تندرستى وجود دارد، با اين همه مى توان با اجراى دستورهايى، سلامت مردم را بيمه كرد و از اين همه اختلالات بدنى و ناراحتى ها نجات داد. مردم جهان از سپيده دم تمدن و طى قرون و اعصار به راهنمايى پزشكان دانشمند قديم با عمل به اين دستورها، هميشه شادابى و سلامت خود را حفظ مى كردند.

پيدايش تمدن جديد و پيشرفت سريع علوم در قرون اخير، باعث شد كه نهضت و انقلابى در جبهه همه دانش ها و از جمله، دانش پزشكى پديدار شده، بسيارى از اصول، موازين، قواعد و قوانين سودمند طب قديم متروك شود و در بوته فراموشى افتد.

از سوى ديگر به علل و جهاتى، يك سلسله تبليغات سوء بسيار قوى نسبت به هرچه كه رنگ قديمى دارد و مربوط به شئون زندگانى و علم و تمدن مردمان قديم است، در همه جاى جهان به عمل آمده و مى آيد كه هدف آن گمراه كردن مردم از يك حقيقت بزرگ است. آن حقيقت بزرگ اين است كه تمدن كنونى اروپا، مستقيما از تمدن قديم، مخصوصا از تمدن ايران قديم گرفته شده و اساس همه علوم امروزه بر مبناى تحقيقات علمى دانشمندان قديم بنيان گذارى شده است و منظور از تبليغات سوئى كه مرتبا در جريان است، اين است كه مردم جهان تصور كنند معلومات قدما در هر رشته از علوم عاطل و باطل بوده است و اين اروپاييان هستند كه بنيان گذار تمدن فعلى جهان هستند.

با اين طرز تفكر باطل و اين گمراهى و بى خبرى عمومى چگونه ممكن است يك دستور سودمند هزار سال پيش را امروز رواج داد و درحقيقت مرده اى را زنده كرد؟

 

نقش مؤثر كاسنى در حفظ تندرستى

 

ما با منطق عقل و علم و به استناد يك سلسله پژوهش هاى علمى دانشمندان قرن اخير اروپا، ثابت خواهيم كرد كه در حال حاضر، براى برگرداندن سلامتى افراد مردم و حفظ تندرستى آنان، هيچ عاملى به اندازه كاسنى (مخصوصا همراه با شاه تره) مؤثر نيست. در تاريخ تمدن بشر از اعصار بسيار كهن گرفته تا امروز، هيچ داروى مؤثرى وجود نداشته است كه مانند كاسنى شهرت جهانى پيدا كند و مصرف آن همگانى و عمومى شود.

براى اثبات اين مطلب، بايد نخست در وضعيت بدن ها و كيفيت مزاج ها و نوع بيمارى هايى كه امروزه، همه جا به وفور ديده مى شود، دست به مطالعه و بررسى زد؛ سپس معلوم كنيم كه چگونه مى توان به وسيله كاسنى، به درمان اين بيمارى ها پرداخت و بالأخره ثابت كنيم كه با يك رژيم كاسنى همراه با بعضى دستورهاى ديگر به مدت بيست روز، مى توان چندين ماه، بلكه يك سال، از ابتلا به بيمارى ها در امان بود.

 

پرخورى و عوارض آن

 

چون مطالب و موضوعات مطرح شده از طرفى علمى و از طرف ديگر عمومى و همگانى است، ناچاريم براى درك مطالب مربوط، به فراخور فهم عموم بنويسيم.

پس گفتنى است يكى از علل اصلى پيدايش بيمارى ها كه اكثر بيمارى ها از آن سرچشمه مى گيرد، پرخورى است؛ ولى پرخورى به اين معنى نيست كه كسى تا نفس دارد بخورد و ديگر قادر نباشد يك لقمه ديگر تناول كند، بلكه همين مقدار كه معمولا همه مردم غذا مى خورند و سير مى شوند نيز پرخورى است. دستور صحيح و بهداشتى كامل براى تأمين سلامت شخص اين است كه فقط هنگامى كه كاملا گرسنه است غذا صرف كند و هنگامى كه نيمه سير است و هنوز گرسنه است، دست از تناول غذا بردارد. ولى كيست در دنياى امروز كه چنين فداكارى عظيمى كند و به خاطر سلامت جسم و روح خود از شكم پرستى و لذت بردن از غذاهاى لذيذ، كه يك هوس زودگذر و آنى است، دست بردارد.

يكى از پزشكان مشهور اروپا، در يكى از مقالات خود، ضمن اينكه بزرگ ترين راز سلامت انسان را در نيمه سير از طعام برخاستن مى داند مى نويسد:

«به جرأت مى توان گفت كه در جهان امروز كسى يافت نمى شود كه هنگام صرف غذا هنوز قدرى از اشتهايش باقى مانده دست از طعام بكشد.»

اولين اثر پرخورى اين است كه معده براى هضم مقدار غذايى كه زيادتر از احتياج بدن است، پرخون تر مى شود. در علم فيزيولوژى ثابت شده است كه خون در همه اعضاى بدن انسان به ميزان متعادلى جريان دارد، ولى در عضوى كه مشغول كار و فعاليت است، قدرى بيشتر جريان پيدا مى كند؛ مثلا موقع راه رفتن در عضلات پا، موقع مطالعه در مغز، موقع هضم غذا در معده براى هضم معدى، سپس در كبد براى هضم كبدى بيشتر جريان دارد ولى اين پرخونى چون طبيعى و فيزيولوژيك است، آثار زيان بخشى ندارد و پس از عمل هضم، مجددا مقدار خون در رگ هاى معده و كبد به حال عادى برمى گردد اما در پرخورى، پرخونى معده و مخصوصا پرخونى كبد، مضر است و اگر مدتى ادامه يابد آثار زيان بخشى بر آن مترتب خواهد شد كه اكنون به شرح آن مى پردازيم:

اول اينكه معده كسانى كه پرخور هستند، ابتدا تا مدت ها بيشتر كار كرده و غذاها را هضم مى كند، ولى اين امر موقتى است و موقعى مى رسد كه ديگر معده از عهده هضم مقدار عادى غذا هم برنمى آيد و آن گاه است كه سوء هاضمه شروع مى شود، در اين هنگام غذا براى هضم شدن بايد به مدت طولانى تر در معده و روده ها باقى بماند و از اين اقامت بيشتر، مواد غذايى تخمير پيدا كرده و گازهاى مختلف و تعدادى مواد سمّى توليد مى كند.

در حالت عادى، تعداد خيلى زيادى از ميكروب هاى مختلف در معده و روده ها موجود است كه وجود بعضى از آن ها براى كمك به هضم غذا مفيد است، ولى در موقعى كه غذاها به مدت طولانى تر در معده و روده ها باقى بمانند، توسط همين ميكروب ها تخمير پيدا كرده و تجزيه مى شوند. علاوه بر گازهاى به وجود آمده، كه باعث نفخ و ناراحتى معده و روده ها مى شوند، تعداد زيادى مواد سمّى (از قبيل اسيد بوتيريك، اسيد آستيك، اسيد والريانيك، اسيد لاكتيك، اسيد اگزاليك، اندول، اسكاتول، فنل و ...) نيز پيدا شده و به علاوه از خود ميكروب ها مخصوصا از كولى باسيل، كه در حال عادى بى ضرر است، سمومى ترشح مى گردد. همه اين سموم، مرتبا از راه معده و روده ها جذب خون شده و به كبد مى روند.

يكى از وظايف كبد خنثى كردن اين سموم است، ولى در افراد پرخور كه كبد پرخون و حجيم است و سلول هاى كبد تحت فشار كار اضافى قرار دارند، كم كم كبد خسته شده و از عهده خنثى كردن سموم برنمى آيد؛ ناچار مقدارى از آن ها، مستقيما داخل جريان خون گرديده و به همه جاى بدن از جمله به مغز و مراكز اعصاب مى روند و آغشته شدن مراكز عصبى به اين سموم، باعث مى شود كه حالت چرت توأم با يك نوع خستگى و كوفتگى مخصوص و تا اندازه اى بى حالى به شخص دست دهد.

سلول هاى كبد بر اثر كار اضافى، كم كم تنبل شده و از عهده وظايف اصلى خود برنمى آيند.

بافت همبند كبد كه اطراف عروق خونى و رگ هاى صفراوى كبد را فراگرفته است، تحت تأثير اين سموم مختلف، تحريك شده و بافت تصلبى ايجاد مى كند و جدار داخلى اين رگ هاى خونى و صفراوى نيز به علت تحريك همين سموم ورم پيدا كرده و در بعضى جاهاى آن لخته هاى خون به وجود مى آيد و عروق و مجارى داخل كبدى را مسدود مى كند. علاوه بر اين، مجراهاى داخلى اين عروق خونى و صفراوى نيز تنگ شده و بسيارى از آن ها مسدود مى شود، علائمى كه به مرور زمان درنتيجه اين اختلالات بروز مى كند عبارت اند از:

احساس سنگينى، ناراحتى و درد مبهم در زير دنده هاى راست، زردى و تيرگى رنگ رخسار، بى اشتهايى، احساس خشكى و تلخى در دهان، سوء هضم، نفخ معده و روده ها، حال تهوع، يبوست مزمن توأم با اسهال متناوب، خارش هاى جلدى، رعاف، ضعف اعصاب و مغز، زود خسته شدن از كارهاى فكرى و بدنى، كم حافظگى، عصبانيت و بدخلقى، بى خوابى، بواسير، وجود قند در ادرار (پس از خوردن غذا)، خونريزى لثه ها، ورم هاى موضعى (قوزك پا يا پف كردن صورت، در صبح موقع برخاستن از خواب)، پيدايش جوش ها و دمل ها در بدن، دردهاى عصبى و عضلانى و مفصلى و ... بايد دانست كه همه اين علايم در يك فرد پيدا نمى شود، بلكه در اشخاص مختلف برحسب اختلاف مزاج ها و اختلاف در ميزان اختلالات كبدى، چندين علامت از اين ها بروز مى كند.

آنچه مسلّم است و همه قبول دارند اين است كه هزاران نفر در جامعه ما دائما از عوارض مختلفى از اين قبيل شكايت دارند و كم وبيش مبتلا به اين ناراحتى ها و اختلالات بدنى هستند و دائما براى درمان دردهاى خود به پزشكان مراجعه مى كنند، ولى متأسفانه از اين معالجات، نه تنها فايده اى عايد آن ها نمى شود بلكه به مرور زمان، بر اثر كهنه شدن مرض و ايجاد اختلالات عميق تر در كبد، كليه، طحال، قلب و ساير اعضا و احشاى درونى بدن، بيمارى ها و عوارض خطرناكى مانند تصلب كبد، استسقا(آسيت يا آب آوردن شكم)، ديابت (مرض قند)، رسوب سنگ در كليه، مثانه، كبد، كيسه صفرا و مفاصل، ازدياد فشار خون، سكته هاى قلبى و مغزى و ... پيدا مى شود كه ديگر علاج ناپذير است.

 

 

منبع: منبع: مجموعه آثار دکتر سید جلال مصطفوى کاشانى، ج 2