مقالات
تدبیر رفع واریس (دوالى) اندام و معده در طب سنتی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
معمولا در ابتلا به واریس ضعفى در سياهرگهائى كه خون را به سمت قلب مى برند پديدار گشته در نتيجه قوه كشش آنها كم مى شود. خون را به درستى نمى توانند رد كنند. ازاين رو رفته رفته گشاد شده، به روى هم مى پيچند و راه رفتن را دشوار مى سازند. گاه پاها چنان ورم مى كنند و سنگين مى شوند كه ناچار نياز به عمل جراحى و بريدن و برداشتن رگ حاصل مى گردد. تا زمان نگارش اين يادداشت علم پزشكى هنوز داروئى براى جلوگيرى و درمان آن نيافته است. گاهى سياهرگهاى قسمتهاى ديگر بدن بدين عارضه دچار مى شوند. مانند وريدهاى معده و روده و غيره كه بعضى اوقات پاره شده و خونريزى مى نمايند. همچون خون بواسير و معده و ... اين خونريزى به خودى خود بند مى آيد و گاه هرچند وقت يكبار بروز كرده و باز بند مى آيد. خيلى به ندرت اتفاق مى افتد كه ايجاد خطر كند.
پزشكان پيشين سبب پيدايش دوالى را از تجمع ماده ثقيل و سنگين سودا مى دانستند.
آنان عقيده داشتند كه «سودا» به سه قسم در بدن وجود دارد:
قسم اول آنكه ماده ثقيل و سنگينى است و به سمت قسمتهاى اسافل بدن رفته و توليد بواسير يا واريس يا داءالفيل مى كند.
قسم دوم ماده رقيق و محلول در خون است و در همه اعضاى بدن پراكنده شده و سبب بروز بسيارى از بيماريها مى گردد به هر عضوى كه بيشتر توجه كند ايجاد ناخوشى در آن مى نمايد. غالبا به مغز و اعصاب زيادتر توجه داشته و موجب بيمارى هاى دماغى مى گردد.
قسم سوم ماده بسيار رقيق و همچون بخار است و از راه پوست خارج شده ايجاد خارش اگزما و ديگر عوارض جلدى را مى نمايد.
درمان- پزشكان متقدم براى درمان، داروهاى ضد سودا تجويز مى كردند. به همين دليل است كه در همه كتابهاى پزشكى قديم «افتيمون شامى» توصيه شده است زيرا آن را قوى ترين داروى ضد سودا يافته بودند. همچنين در صورت لزوم و نياز اقدام به عمل جراحى مى كردند و مانند امروز رگ را بريده و از بدن جدا مى ساختند.
اينجانب چون در جلوگيرى از خونريزى بواسير و كوچك نمودن دگمه هاى آن اثر خوبى در خاكشير ديده بودم بر آن شدم تا آزمايشى هم در مورد واريس به عمل آورم. نتيجه آن نيز مثبت شد. در بسيارى از چنين مرضا و نيز در خونريزى بواسير، خاكشير را مورد استفاده قرار دادم و بهره مطلوب از آن به دست آوردم.
پيشينيان از اين خاصيت خاكشير اطلاعى نداشتند، چنانچه بزرگترين كتابى كه در خواص داروها نوشته شده «مخزن الادّويه» است كه آن نيز از روى 33 كتاب خواص داروهاى مفرده را اقتباس كرده و از نسخ مختلف ديگر هم موارد مفيد را گردآورى و در خود جاى داده است، ولى در زمينه اين خاصيت خاكشير در آن ذكرى به ميان نيامده است.
اينجانب با آنكه مطالعات زياد در كتب و نوشته هاى پزشكى قديم كرده ام اين خاصيت خاكشير در رفع اتّساع و عارضه و جلوگيرى از خونريزى را نديده و از هيچ كسى نشنيده ام.
- شخصى كه دچار سوء مزاج بوده و هيكلى نسبتا فربه و تنومند داشت مبتلاء به دوالى (واريس) پاى چپ گرديد. به هنگام راه رفتن دچار زحمت مى شد. پا سنگين مى گشت.
مخصوصا قوزك پا و پاشنه درد مى گرفت و او را رنج مى داد. اگر سرپا مى ايستاد باز پايش درد مى گرفت، سنگين مى شد و آماس مى كرد. اين بيمار به اينجانب مراجعه كرد. از پيشينه مزاجى او آگاهى كافى داشتم. در مقايسه، پاى چپ بيش از 2 سانتى متر از پاى راست برآمده تر به نظر مى رسيد. بيمارى او را واريس عمقى تشخيص دادم و او را نزد جراح هدايت كردم. به حكم مشورت با من به آقاى پروفسور اشميتال جراح آلمانى مقيم تهران مراجعه كرد و به او گفت پزشك معالجم مرا نزد شما فرستاده است. پروفسور اشميتال پس از معاينه دقيق و رسيدگى كامل بيمارى را واريس عمقى تشخيص داده و اظهار داشت تنها راه چاره عمل جراحى و برداشتن رگ گشاد شده مى باشد. ضمنا توسط همين بيمار تقاضاى ملاقات از من را كرد.
مريض با كمال تأثر و كدورت به نزدم بازگشت و گفت پروفسور اشميتال پس از رسيدگى و دقت زياد چاره پاى مرا عمل جراحى دانسته و گفته است رگى كه اتّساع يافته و باعث ورم و سنگينى و درد مى شود بايد برداشته شود. به او گفتم هيچ اندوه و ناراحتى به خود راه مده، من پاى شما را معالجه مى كنم و پس از آن شما را نزد آقاى پروفسور اشميتال مى فرستم تا قدرت طب قديم و اثرات داروهاى طبيعى را به چشم ببيند.
سپردم روزى يك قاشق سوپخورى خاكشير بخورد، و نيز عصاره تخم خربزه، تخم گشنيز و تخم كدوى شيرين را بعضى روزها تهيه كرده و ميل كند. لينت مزاج را كاملا رعايت نمايد. از خوردن قهوه، شكلات، گوجه فرنگى، اسفناج، گوشت مانده، ماهى، عدس، خوراكهاى شور و تند خوددارى ورزد.
بيمار مرتبا از دستور پيروى مى كرد. در نتيجه ورم پا رو به نقصان گذاشت و روز به روز سبكتر و باريكتر شد. مى گفت قبل از خوردن خاكشير چند صد قدم كه راه مى رفتم پايم سنگين مى شد و درد مى گرفت. راه رفتن برايم بسيار دشوار بود حال بيش از سه كيلومتر راه مى روم و تازه پس از اين مقدار راه احساس خستگى و اندك ناراحتى در پا مى كنم. با رعايت دستورات به تدريج راه رفتن برخلاف پيش برايش آسان و سهل تر گرديد. ديگر آن ترس و اضطراب رفع و به معالجه خود كاملا اميدوار شد تا آنكه تقريبا پس از چهل روز پيروى از دستورات و مداواى من در يك مهمانى در شهر ساوه چلوكباب مفصّلى خورد در نتيجه بثورات زياد شبيه جوشهاى سيفيليس در سر و بدن او پيدا شد. فورا از ساوه خود را به تهران نزد من رسانيد. علت را از مسموميت و عدم كفايت و ضعف كبد تشخيص دادم. فلوس خوراكى و جوشانده هاى ديگر براى رفع مسموميت و تقويت كبد و كليه ها دادم تخفيف در عارضه حاصل شد.
در معاينه و رسيدگى اين بار پاى متورم او بيش از نيم سانتى متر با پاى سالم اختلاف نداشت. بيمار را نزد آقاى پروفسور اشميتال فرستادم. ايشان پس از معاينه از بهبود حاصله اظهار تعجب كرد و دوباره تقاضاى ملاقات از من را كرد. پذيرفتم ....
- مورد ديگر مربوط به جناب آقاى آقا ميرزا مهدى آ. از علماى مشهور و مستشار سابق ديوان تميز مى باشد. ايشان پس از ابتلاء به يرقان و ناخوشى كبد دچار خونريزى معده شدند. هرچند ماه يك بار رگ معده پاره مى شد و خون به شكل استفراغ و «ملنا» از راه روده دفع مى شد. معالجات در ايران مفيد واقع نگرديد. ناگزير به اروپا رفته و به مدت چهار ماه در يكى از بيمارستانهاى پاريس بسترى شدند. در همان بيمارستان استفراغ خونين رخ داد كه به علت عدم توفيق در معالجات به انگلستان رفته به يكى از بيمارستان هاى لندن مراجعه نمودند. در آنجا هم همين عارضه رخ داد. با توجه به بى نتيجه ماندن معالجات، سرانجام به ايران بازگشتند. شرح بيماريشان را مفصلا نوشته و به آمريكا فرستادند. متخصصان فن علت را از نقص و خرابى كبد و دوالى معده تشخيص دادند كه گهگاه به عللى تشنجى در كبد پيدا مى شود. ازاين رو خون پس خورده قسمتى از وريد معده دچار دوالى شده و با پاره شدن خونريزى مى كند ...
به هر صورت بايد عرض كنم كه نظير چنين بيمارانى بسيار داشته ام كه با كمك خاكشير و ديگر داروهاى ساده طبيعى، تقويت دستگاه گوارش و تأمين لينت مزاج و اصلاح و تقويت كبد و كليه ها بهبود بسيار به دست آوردند. اضافه نمايم كه معجون هاى شامل انواع هليله و مقل ازرق نيز كمك زيادى در زوال واريس دارند.