مقالات

قند چگونه باعث ایجاد سرطان می‌شود؟

گروه: تغذیه
۳ شهریور ۱۳۹۴

ترجمه: نيلوفر شايسته

يکي از موضوعاتي که هميشه مطرح است، چگونگي تغذيه بيماران مبتلا به سرطان است. در بيمارستان‌ها به بيماران مبتلا به سرطان، رژيم غذايي غني از گلوکز و کربوهيدرات داده مي‌شود و آن هم به يک دليل: آنها به‌طور عميقي در مورد نقش تغذيه در سلامت و بيماري ناآگاه هستند.

از اواسط دهه 1920 ميلادي بود که فرضيه سرطان Otto Warburg مطرح شد. اين فرضيه معتقد است تومورها ترجيح مي‌دهند براي توليد انرژي از تخمير قند استفاده کنند، در‌حالي که انرژي به دست آمده از فسفوريلاسيون مبتني‌بر اکسيژن بسيار بيشتر و موثرتر است. بيمارستان‌ها در واقع از بعضي شرکت‌هاي غذايي مانند مک‌دونالد دعوت به همکاري کرده‌اند تا تجربه چشايي بيمارانشان را افزايش دهند، شايد به دليل ايجاد آرامش و برگرداندن بيماران از لبه جراحي‌هاي دردناک، رادياسيون و کموتراپي. آن هم به دلايل اشتباهي که فکر مي‌کنند استاندارهاي مراقبت قابل قبول را به بيماران ارائه مي‌دهند.

اما زمان تغيير فرا رسيده است و تحقيقات جديدي بايد به سرانجام برسند تا استراتژي‌هاي تغذيه‌اي موسسات پزشکي اصلاح شوند، حداقل اگر مايل هستند ادعا کنند که مداخلات تغذيه‌اي آنها مبتني بر شواهد و علمي هستند.

نتايج مطالعات جديد حاکي از آن است که قند، نه‌تنها به سلول‌هاي سرطاني انرژي مي‌رساند و آنها را تغذيه مي‌کند، بلکه باعث ايجاد سرطان هم مي‌شود.

يک مطالعه جديد پيشگامانه که به‌وسيله يکي از محققان Green Medical Info شناسايي شده، نخستين مطالعه در نوع خود است که نشان داده قند، نه‌تنها منبع انرژي سرطان‌هاي موجود است، بلکه به عنوان يک محرک اصلي و اوليه در انکوژنزيس هم عمل مي‌کند. در واقع، باعث آغاز خصوصيات سرطاني در سلول‌هاي سالم مي‌شوند.

در اين مقاله که در نشريه Journal of Clinical Investigation و با عنوان افزايش خوردن قند باعث افزايش احتمال انکوژنسيس با مسير1 EPAC/RAPمي‌شود به چاپ رسيده، محققان يک درک عمومي (يا تصور نادرست) را در حوزه تحقيقاتي سرطان مطرح کرده‌اند و آن، ارتباط قند با سرطان است. آنها عنوان مي‌کنند که: «افزايش گليکوليز، به کرات، به عنوان پيامد نهايي حوادث انکوژنيک ديده شده که باعث رشد و بقاي سلول‌هاي بدخيم مي‌شوند.»

بر خلاف ديدگاه متعارف، مطالعه جديد، شواهدي را فراهم آورده که افزايش فعاليت گليکوليتيک، به خودي خود، مي‌تواند يک حادثه انکوژنيک باشد. به بيان ديگر، فعاليت متابوليسم مبتني بر گلوکز در يک سلول، آغازگر ايجاد سرطان است. اين عمل، از دو طريق انجام مي‌شود: هم از طريق افزايش مقدار کلي گلوکز و هم از راه افزايش گيرنده‌هاي گلوکز بر سطح سطح غشاي سلولي (مثلا از طريق بروز بيش از اندازه ناقل‌هاي گلوکز).

اين مطالعه، همچنين نشان داد که ممانعت و کاهش اجباري جذب گلوکز توسط سلول‌هاي سرطان پستان، منجر به بازگشت فنوتيپي سلول‌ها به سمت طبيعي شدن شده است. به عبارت ديگر، ايجاد تداخل با ميزان در دسترس بودن و برداشت گلوکز به وسيله سلول‌ها، باعث مي‌شود سلول سرطاني به‌سوي ساختار عملکردي پيش از سرطاني شدن خود بازگردد.

حال اين سوال مطرح است که، کاربرد باليني اين تحقيق در زمينه علوم تغذيه‌اي چيست؟

آنچه در اين مطالعه مطرح مي‌شود، آن است که قند يکي از علل اوليه تغييرات متابوليک سلولي در بدن است که خود عامل و محرکي است براي بروز سرطان. از سوي ديگر، محققان معتقدند حذف گلوکز از رژيم غذايي و محروم نگاه داشتن سلول‌ها از آن، مي‌تواند باعث بازگشت سرطان شود.

 

قند پنهان، سرطان خيزان

اما مسئله فقط، مصرف مستقيم گلوکز نيست. بسياري از مواد غذايي که روزانه مصرف مي‌شود، خصوصا کربوهيدرات‌ها، مانند کراکرها، نان، پاستا و غلات، درواقع اشکال پنهان گلوکز هستند. در حقيقت، برنج‌هاي پف کرده (برنجک)، در مقايسه با قند سفيد، باعث شيرين‌تر شدن خون مي‌شود (و به دنبال آن، قند بيشتري به سلول‌هاي سرطاني مي‌رسانند)، زيرا شاخص گليسميک بالاتري دارند. اگر بخواهيم ميزان مصرف سرانه قند (قند آشکار) و محصولات گرفته شده از غلات (قند پنهان) را با هم در نظر بگيريم، چيزي حدود 360 پوند مصرف گلوکز در سال خواهيم داشت. همه اين موارد، دست در دست هم، به افزايش وضعيت ايدئال متابوليک سلول‌هاي سرطاني، يعني گليکوليز هوازي، کمک مي‌کنند.

يک دليل وجود دارد که چرا رژيم غذايي کتوژنيک (رژيم غذايي غني از پروتئين و چربي و بدون کربوهيدرات، هر دو در شکل ساده (گلوکز) و پيچيده (محصولات غلات)) تاثير مناسب و خوبي در اغلب سرطان‌هاي مهاجم، شامل سرطان مغز دارند.

اگر زماني سلول‌هاي سرطاني از منبع اصلي تغذيه خود، يعني گلوکز و کربوهيدرات، باز بمانند و محروم شوند، ناچار خواهند شد تا برنامه مرگ سلولي برنامه‌ريزي شده (آپوپتوزيس) را بپذيرند يا به شکل غيرسرطاني قبلي خود بازگردند.

 

اگر قند براي ما اينقدر بد است، چرا آن را زياد مصرف مي‌کنيم؟

يک از علل اصلي که رژيم غذايي ما غني از قند و کربوهيدرات است، آن است که اين مواد غذايي اعتيادآور هستند. در همان دقايق نخست مصرف اين مواد غذايي، بدن ما روي غلتک نورواندوکرين مي‌افتد. مغز شما نمي‌تواند مدت زمان زيادي بدون قند زنده بماند، زيرا گلوکز واحد اساسي انرژي سلول بوده و اگر تنها براي مدت 2 تا 3 دقيقه از آن محروم بماند، رفتارهاي عجيب و غريبي از خود بروز مي‌دهد. سيستم اندوکرين، از سوي ديگر، خطر زياد شدن قند را در خون درک مي‌کند (با عنوان آسيب مرتبط با گليکوزيله شدن که به ساختارهاي پروتئين و ليپيد درون سلولي وارد مي‌شود)، بنابراين هورمون‌هايي را مانند انسولين، آدرنالين و کورتيزول ترشح مي‌کند تا بتواند سطح بالاي قند خون را تحت کنترل خود درآورد.

جاي تعجب نيست که امروزه با اپيدمي سرطان در دنيا روبرو هستيم؛ خصوصا در مناطقي که رژيم غذايي غربي را بيشتر مصرف مي‌کنند.

البته منظور ما اصلا اين نيست که رژيم غذايي غني از قند و کربوهيدرات را به عنوان تنها عامل بروز سرطان معرفي کنيم. مسلما، عوامل خطر بسياري در اين امر دخيل هستند، مانند مواجهه با مواد شيميايي و اشعه، استرس‌هاي مزمن که سيستم ايمني را سرکوب مي‌کنند، واکسن‌هاي حاوي رتروويروس‌هاي پنهان و ويروس‌هاي ديگري که باعث ايجاد سرطان مي‌شوند، عفونت طبيعي با باکتري‌ها و ويروس‌هاي مسبب سرطان، کم‌خوابي، مواد مغذي ناکافي (مانند ويتامين B12، فولات و B6 که بدن را از ژن‌هاي ايجاد کننده سرطان محافظت مي‌کنند).

در نهايت، هرچند سرطان پديده‌اي پيچيده و چند عاملي است، همراه با متغيرهايي که اصلا در کنترل ما نيستند، تنها کاري که مي‌توانيم انجام دهيم، آن است که آن چيزي را که وارد دهانمان مي‌شود، کنترل کنيم.
اگر بخواهيم واقعا از سرطان پيشگيري کنيم يا آن را درمان کنيم، بايد بدانيم که گلوکز به بدن ما تعلق ندارد و فراموش نکنيد کربوهيدرات‌هايي که ظاهرا طعم شيريني ندارند، ظرف چند دقيقه پس از مصرف، در بدن تبديل به قند مي‌شوند.

منبع: روزنامه سپید