مقالات
نکاتی پیرامون بیماریهاى دستگاه ادرارى- تناسلى (5)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سنگ كلیه و مثانه
مرحوم دکتر عبدالله احمدیه
تعداد بیماران سنگ كلیه در ایران زیاد بوده و به ویژه در سواحل دریاى مازندران این بیماران بیشتر دیده مى شوند. با توجه به اینكه تركیب شیمیائى سنگ هاى كلیوى مختلف مى باشد ازاین رو اثرات دارو نیز بر هریك از انواع تفاوت مى كند.
اینجانب در مداواى بیماران خود پس از بى نتیجه دیدن اثرات داروهائى كه به آنها تجویز مى شد و با مشاهده رنج و عذاب دائمى این گونه مرضى به فكر تجویز داروهائى افتادم كه در كتب پزشكان قدیم از آنها یاد شده بود. ابتدا این نوع تجویز را به تصوّر انصراف خیال بیمار به كار مى بردم. كم كم متوجه شدم كه این داروهاى طبیعى گاه فوق العاده مؤثر و بلكه قاطع مرضند. رفته رفته به اثرات آنها عقیده راسخ پیدا كرده و به تعقیب پرداختم. باید اعتراف كنم در حقیقت گاهى اثر درمانى آن چنان قطعى بود كه به معجزه شباهت داشت. بى نهایت متأسفم كه اسامى بیماران خود و شرح حال آنان را به موقع یادداشت نكردم. تعداد این قبیل بیماران كه تحت درمان قرار گرفتند بیش از هزار نفر بود.
در افراد فربه، سنگ غالبا در كلیه ها ولى در افراد لاغراندام بیشتر در مثانه دیده مى شود. گذشتگان علت عارضه را در كودكان بیشتر از «گرمى معده و جگر» آنها دانسته اند كه موجب به خود كشیدن آب و رطوبت مى گردد. همچنین معتقد بودند اگر كلیه و مثانه هم «گرم» باشد چنین خواهد بود. اما امروزه معلوم شده است كه عارضه مزبور از سوء مزاج ارثى حادث مى گردد.
از نشانه هاى پیدایش سنگ در گرده و مثانه، تغییرات وضعیت ادرار است كه گاه غلیظ یا رقیق، صاف و یا سیاه مى شود. به ویژه در پیران كه بدون درد و هیچ گونه بیمارى، روى مى دهد و در این موقع است كه بیمار از رنگ ادرار خود بیمناك شده و به پزشك مراجعه مى كند. این مورد را بارها دیده ام.
علامت وجود سنگ كلیه آنست كه بیمار غالبا احساس درد شبیه فرونشاندن سوزن در پشت خود مى نماید. این درد به هنگام پر بودن شكم بیشتر محسوس مى گردد. گاهى این درد تا ران نیز كشیده مى شود. هرگاه سنگ در حالب گیر كرده باشد درد در حدود ناف و تا بیخ ران پائین مى آید.
اگر سنگ در مثانه باشد اكثرا درد و خارش و گرانى در بن آلت و زهار پیدا مى شود و بیمار پیوسته دست به آلت خود مى برد. ادرار به دشوارى بیرون آمده و هربار با تحریك دفع مى شود. بیمار تمایل به ادرار مكرر پیدا مى نماید. گاه ادرار بی مراد بیرون مى آید، به ویژه در آخر ادرار كه چكه مى كند و ممكنست راه بول را بگیرد و با درد و رنج همراه باشد. برخى اوقات سنگهاى كوچك حركت كرده جلوى مجراى ادرار را مى گیرند.
در پیشگیرى و درمان باید توجه زیاد به دستگاه گوارش نموده غذا را زیاد جوید تا كاملا با آب دهان آغشته شود. بیمار خوراكهائى را كه مخالف طبیعت او باشد نباید بخورد. از پرخورى باید پرهیز كرد و در تقویت معده كوشید تا خوراك را به خوبى گوارش دهد. طبع را باید نرم نگهداشت، بدین طریق كه روزى دوبار صبح و عصر در ساعتى معین نسبت به تخلیه اقدام نمود و هربار مدت بیست دقیقه نشست و پس از یكبار تخلیه ناكامل از جاى برنخاست زیرا هنوز تخلیه به طور كامل انجام نگرفته است. به واسطه تشنج و انقباض هائى كه در روده ایجاد مى گردد مدفوع به صورت قطعه قطعه درمى آید. یك قطعه آن دفع و پس از چند دقیقه با رفع گرفتگى و انقباض قطعه دیگر آزاد شده و دفع مى شود. تكه هاى بعدى نیز به همین ترتیب دفع مى گردند تا سرانجام مزاج شل و به صورت آبكى درآید.
مالش بدن و نیز استفاده از حمام به حد اعتدال سودمند است. لازمست شالى به كمر و شكم بسته شود تا آن ناحیه از سرما محفوظ بماند. ضمنا مثانه باید گرم تر از كلیه ها نگهداشته شود. باید از غذاهائى كه زمینه ساز تولید سنگ مى گردند مانند گوشت مانده، ماهى شور، پاچه، شیرینى زیاد، قهوه و شكلات و امثال آن خوددارى ورزید.
بر اساس نسخ پزشكان متقدم داروهائی كه سنگ ها را در بدن حل و دفع مى كنند عبارتند از:
ریشه و تخم كرفس، شوید، پونه، كشوث، كسنه، انیسون، رازیانه، دارچین، سلخه، پرسیاوشان، زیره دشتى، خیار دشتى، بلسان (روغن آن نیز بسیار مفید و مؤثر ذكر شده است)، كاكوتى، زعرور یا گوجه وحشى (كه به مازندرانى آن را ولیك گویند و در دفع و حل سنگ مفید بوده، گذرگاه را باز و قلب را قوت مى بخشد.) گل سرخ، بهمن، صندل، گلنار، خطمى، سارونه، قردمانا، خبازى، اگیر تركى، كلم قمرى، خربزه، خیار، خیارچنبر، انگور سفید، انجیر، بادام مخصوصا بادام تلخ، فندوق، زیتون پرورده، تخم ترب سیاه، دانه كنگر، آلبالو، اسفند، صمغ درخت گردو، انغوزه، سگبینج، مقل ازرق، صمغ عربى، صمغ آلو سیاه و صمغ بسفایج و ...
بر اساس همین نسخ، برخى از داروها مانند كاكوتى روى كلیه اثر كرده و سنگ آن را مى ریزانند و بعضى دیگر روى كلیه و مثانه هر دو تأثیر مى گذارند. تعدادى از این نوع داروها كه نامبرده شده اند عبارتند از روغن عقرب، خاكستر عقرب و نیز خاكستر پوسته تخم مرغ كه از آن جوجه بیرون آمده باشد و مخصوصا پوسته تخم گنجشك توصیه شده است. و نیز آمده است كه گوشت پرنده كوچك مشهور به دم جنبانك (خام یا بریان) چنانچه با ترب سیاه و نخود سیاه طبخ داده و خورده شود دفع سنگ كند. قدما سرگین كبوتر و خروس را كه معتقد بودند داراى خواص داروئى مى باشد مخلوط با داروهاى دیگرى براى دفع سنگ به كار مى بردند.
امروزه اصولا با پیشرفت علم باید پژوهشگران بدون اكراه ماده عامله این گونه مواد را كشف نمایند.
گذشتگان اگر دردى در كلیه و مثانه پیدا مى شد تخم كتان، چلغوز، خطمى و تخم خطمى، فندوق، صمغ بسفایج را با داروهاى دیگر به بیمار مى دادند، درد فرومى نشست.
اگر كلیه و مثانه دچار ضعف و خستگى مى شد بهمن، صندل، گل سرخ، گلنار، زرنباد و گل سوسن را همراه با داروهاى دیگر آمیخته و به بیمار مى دادند، هم نیروبخش بود و هم كمك در دفع سنگ مى نمود.
ابن سینا در كتاب «قانون» مى نویسد: «سنگ گرده اى را كه دفع شد اگر به همان مریض بخورانند سنگ ها را بریزاند.»
پوسته درونى سنگدان مرغ و مرغابى داراى ماده حلّالى است كه در سنگ اثر كرده آن را حل و دفع مى نماید. از این دارو مى توان روزانه 5 تا 6 نخود تجویز كرد.
در نسخه اى آمده است كه طبخ گوشت جوجه كبوتر در روغن كنجد (بدون آب و نمك) و صرف آن موجب خرد كردن سنگ مثانه و اخراج آن مى شود. همچنین ذكر شده است كه خاكستر سوخته سرگین كبوتر دافع سنگ مى باشد.
ابن سینا معجون مسرودیطوس و سقمونیا را بسیار مفید یاد كرده و نیز نوشته است كه جوجه تیغى (خارپشت) و خراطین (نوعى كرم) خشك شده دفع سنگ مى نمایند.
شیخ الرئیس و برخى از دیگر پزشكان گذشته استفاده از «غبار شیشه» را سفارش نموده اند. بدین ترتیب كه شیشه را در آتش گداخته و در آب باقلا فروبرند و این عمل را چند بار تكرار نموده و سپس از آن آب بنوشند.
هرگاه برگ پنیرك را پخته و با انگبین و روغن گاو به مقدار بسیار در چند روز همراه با خوراك به بیمار دهند سنگ را لغزانیده و بیرون مى آورد. تخم پنیرك كوبیده، آمیخته با عسل همین اثر را خواهد داشت. همچنین است لعاب خطمى و تخم آنكه ضمنا زخم را بهبود بخشیده و مصلح مى باشد.
نسخ دیگرى كه از گذشتگان مانده است عبارتست از خون خشك كرده میش با خاكستر پوسته تخم مرغى كه تازه جوجه از آن بیرون آمده باشد. همچنین است محلول خاكستر چوب تاك در آب خنك و صرف آن به صورت ناشتا.
چنانچه تخم كرفس كوهى، تخم كرفس، مغز تخم خیار، انیسون، سلخه، سنبل، دارچین و سیاهدانه را به مقدار مساوى از هریك كوبیده و بیامیزند و تا حد یك مثقال از آن را به مدت یك ماه همراه با آب كرفس میل كنند سنگ را دفع مى نماید.
اینجانب تصرفاتى در این داروها نموده و مورد استفاده قرار داده ام كه در حل سنگ اگزالات بسیار مؤثر واقع شده است. توصیه دیگر نوشیدن آب ترب به میزان یك تا دو استكان در هر بامداد است كه دفع سنگ اورات را از بدن خواهد نمود و كرارا مورد آزمایش اینجانب قرار گرفته است.
یكى از نسخ قدیمى براى دفع سنگ كلیه حب البلسان سوده و روغن نخودسیاه مى باشد. نسخه دیگر عبارت از محلول كوبیده گیاه كلاكچ در آب لیمو و افزودن چند قطره از این محلول در مطبوخ خرنوب و صرف آن به مدت چند روز است. اینجانب این نسخه را در تعدادى از بیماران آزمودم دفع سنگ نمود ولى سنگ ها مورد آزمایش قرار نگرفتند تا مشخص شود از چه قسم و گونه اى بوده اند.
داروهائی كه در گذشته براى دفع كلیه داده مى شد بسیار بوده اند. باید توجه و دقت داشت كه این داروها اغلب طبیعتى «گرم» دارند و در برخى بیماران ایجاد گرمى و حرارت بدن مى نمایند. در «طبائع گرم» سبب بروز انواع آلرژى و حتى مرگ بیمار مى شوند. به عكس در «طبائع سرد» علاوه بر آنكه سنگ ها را از كلیه، معده، رودها و تمامى بدن پاك مى نمایند رفع بسیارى از امراض دیگر را هم خواهند نمود.
چند نوع از داروهائی كه در دفع سنگ كلیه مفید و مؤثر مى باشند و قبلا نیز به برخى از آنها اشاره شد عبارتند از:
1- پوسته درونى سنگدان مرغ یا مرغابى- این پوسته را پس از تمیز كردن كوبیده و نرم نموده و یك گرم از آن را پس از صرف ناهار و شام مى خورند.
2- آب برگ ترب و آب شلغم- این داروهاى ساده گیاهى اسید اوریك را از بدن و كلیه ها مى زدایند. این داروها حتى رفع عوامل چركى را نموده و گاهى از آنتى بیوتیك ها هم اثربخش تر مى گردند.
3- پوسته نازك روى خربزه- این پوسته را پس از تمیز كردن مى توان با كارد و وسایل مشابه رنده نموده روزى تا نیم مثقال از آن را میل نمود. همچنین مى توان آن را با عسل به صورت حب درآورد. در همین ضمن استفاده روزانه از تخم خربزه نیز توصیه مى گردد. اثر مثبت این دارو را مخصوصا در كودكان بارها آزموده ام. حتى به یاد دارم به طفلى كه مبتلاء به سنگ كلیه و مثانه بود از این دارو تجویز كردم با توجه به بهبود حاصله، مادر آن كودك آن را به چند نفر از آشنایان و اقوام خود نیز توصیه كرده و همه بهبود یافته بودند.
4- كلم قمرى و به ویژه ریشه آن- كلم یا ریشه آن را مى سوزانند و خاكستر حاصله را با عسل آمیخته به اندازه یك حب از آن در روز میل مى كنند در دفع برخى از اقسام سنگ مؤثر است.
5- خاكستر چوب تاك- این خاكستر را نیز با عسل آمیخته و روزى چند حب از آن را مورد استفاده قرار مى دهند دفع سنگ كلیه را خواهد نمود. توضیح آنكه اگر چوب تاك را بسوزانند به طورى كه سرخ و اخگر شود و همان دم آن را در ظرف آبى قرار دهند و محلول به دست آمده را مورد استفاده قرار دهند سخت ترین نوع سنگ را، به شرط چندین روز مداومت، برطرف خواهد ساخت. آب برگ مو نیز همین اثر را دارد.
البته از گذشته ها نسخ بسیار دیگرى به جاى مانده كه نیاز به آزمایش و پژوهش دارند ولى باز هم تكرار مى كنم كه در طب سنتى رعایت طبیعت بیمار ضرورت تام دارد.
در این گونه بیماران كلیه ها همیشه خسته، ناتوان و علیل و كبد نیز ضعیف مى باشد. در ضمن درمان باید داروهاى مصلح كبد و كلیه داد تا رفع اورام و خرابى آنها را نمایند:
- مثلا اگر طبیعت بیمار «گرم» باشد داروهاى مبرد همانند تخم خیار، تخم خیارچنبر و تخم كدو و نیز پوست بید، ریشه كاسنى، گل بیدمشك، بنفشه، نیلوفر و نظایر آن تجویز مى كنند كه اثرى خوب داشته و رفع تأثیر داروهاى «گرم» را مى نمایند. این داروها به عبارت دیگر ایجاد تعادل كرده و مسكن اعصاب نیز مى باشند.
- اگر طبیعت بیمار «سرد» باشد باید عصاره هاى گیاهى «گرم» مانند تخم شوید، تخم خربزه، تخم گرمك، تخم كنجد و امثال آن داد.
- بیمار اگر «سودائى» یعنى عصبى مزاج باشد باید جوشانده اى از گل گاوزبان، اسطو خودوس، بابونه، افتیمون شامى، ریشه ایرسا، و بسفایج و مانند آن را مورد استفاده قرار دهند. براى نرمى مزاج و ازدیاد رطوبت در بدن و فربهى، خاكشیر و نیز تخم بالنگو، قدومه و تخم كتان مؤثر است.
- چنانچه طبیعت بیمار «بلغمى» و «تر» باشد عصاره هاى «گرم» و كنجد براى اصلاح كلیه ها تجویز مى شود. براى رفع رطوبت و تلین مزاج، تربد 1 ل و گلقند 4 ل را آمیخته به بیمار مى دهند. همچنین مخلوط گلقند 4 ل و ریوند چینى 1 تا 2 ل براى كبد داده مى شود.
صبر زرد نیز در این مورد بسیار مفید است. به ویژه اگر به واسطه خرابى كلیه فشارخون زیاد شده باشد رفع آن را هم مى نماید. طبق آزمایش اینجانب در چنین مواقعى تنها داروى مؤثر بى زیان همین داروست. براى رفع، «رطوبت» و «سردى» مخلوطى از زنجبیل، مصطكى، رازیانه، زیره سبز و مقل ازرق داده مى شود كه ضمنا ملین طبع نیز مى باشد.
ابن سینا یكى از آزموده هاى خود را مورد سفارش قرار داده و آن اینكه استحمام در آبهاى گوگردى ممكنست تولید جوشهائى در بدن نماید. در چنین حالتى چنانچه پارچه اى را در آب جوشانده محتوى داروهاى دافع سنگ (پرسیاوشان، پونه، كرفس و ...) فروبرده و بر بدن بمالند مانع ایجاد جوش شده و جوش هاى موجود را نیز بهبود مى بخشد. اگر این پارچه را در موضع سنگ قرار دهند سنگ را تحلیل مى برد.
به هنگام درد مثانه مى توان بابونه و ادویه نظیر آن را جوشانیده و بیمار را در محلول آن نشانید. در صورت لزوم شیاف و تنقیه، درد را تخفیف مى دهد. در چنین موقعى تجویز مسهل جایز نیست و زیان آور است.
ابو على براى تسكین درد معجون فلونیا را بهتر از همه شمرده است. در داروهاى مالیدنى بهتر آنست كه سگبینج، رازیانه، اشق، جندبیدستر، میعه و مرمكى (از هركدام كه موجود باشد) را داخل روغن نمود و مورد استفاده مالشى قرار داد. اگر بخواهند این داروها بهتر و بیشتر نفوذ كنند باید قدرى سركه به آن بیافزایند.
میكروب ها مى توانند در ایجاد سنگ كلیه دخیل باشند. استعمال بى رویه مسهل ها و تنفیه ها سبب تحریك روده و گاه ایجاد محیط مناسب براى رشد میكروبهاى آسیب رسان مى شود. اگزالات ها چون قلیائیت دارند لذا نسج كلیه را تحریك نموده و با رسوب در این نقاط موجب درد مى گردند كه گاه با بول الدم همراه خواهد بود.
یكى از علل تولید اگزالات ها پرخورى و عدم تحرك و یك جا نشستن است. آنان كه به سنگ اگزالات و فسفات دوشو دچارند چنانچه بخواهند از آبهاى معدنى قلیائى استفاده كنند بهتر است همزمان از «حب سیاه» و «حب گرده» و دیگر داروهاى لازم میل نمایند تا اگزالات را حل نموده و مانع رسوب آن گردند.
كاهش آب در بدن نیز سبب بروز سنگ مى گردد. این امر در اشخاصى كه خسته بوده و زیاد عرق مى كنند و یا دچار برونشیت مزمن هستند ممكنست دیده شود. از طرف دیگر در بیماران مبتلاء به نارسائى قلبى نیز امكان مشاهده چنین سنگهائى وجود دارد.
گاه یك طبقه اورات و یك طبقه فسفات به ترتیب حلقه وار روى هم قرار مى گیرند.
نمونه معروف آن بیمارى سنگ كلیه ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه است. ناپلئون هنگامى كه در شهر ویشى به سر مى برد و از آب معدنى آنجا مى نوشید یك حلقه فسفات در كلیه او رسوب مى كرد و چون به پاریس بازمى گشت و از آب این شهر مى نوشید یك طبقه اورات حلقه وار روى حلقه اولى رسوب مى نمود. از همین روى سنگى در بدن او تولید شد كه یك حلقه آن فسفات و یك حلقه دیگر اورات بود.
گاه كاهش ویتامین A سبب بروز سنگ كلیه مى شود. بدین جهت است كه براى حل آن ویتامین A تجویز مى نمایند.
اگزالمى
اگزالمى كه همراه با افزایش اگزالات خون باشد مى تواند تولید سنگ كلیه، سنگ كیسه صفرا یا تولید شن و سنگ هاى درشت در معده، روده و بدن نماید كه گاه با سوءهاضمه و دردهاى معده و روده همراه است. پاره اى اوقات دردهاى شدید حمله وار در دستگاه گوارش بروز مى كند زیرا به اصطلاح پزشكان متقدم «ماده» متوجه معده مى شود. گاهى این «ماده» توسط خون در همه جاى بدن پراكنده و منتشر شده و موجب كاهش مواد معدنى و آهكى در بدن مى گردد. ازاین رو ضعف عمومى عارض مى شود. رنگ بدن را غالبا تار، خفه و كدر مى كند و نیز گاه سبب بروز دردهاى مفصلى در بدن مى گردد. در آزمایش ادرار مقدار زیادى اگزالات دوشو و اندكى خون زیر ذره بین دیده مى شود. همچنین مقدار كم وبیش آلبومین در بول وجود خواهد داشت كه با هیچ داروئى به كلى برطرف نشده و اگر هم كاملا قطع شود باز پدیدار خواهد گردید.
در اینجا رعایت لینت مزاج درجه اول اهمیت را دارد. پرهیز از گوجه فرنگى، اسفناج، قهوه، كاكائو، شكلات، فلفل و مانند آن ضروریست. براى دفع اگزالات ها در بدن به روش و تجربه اینجانب «حب سیاه» یا «حب گرده» و نیز غااوتى مركب از تخم كرفس، رازیانه، سیاهدانه، زنیان و شكر سفید تأثیر بسیار دارد. از این غااوت با هر خوراك دو سه قاشق چایخورى به بیمار داده مى شود.
در این هنگام، براى رفع آلبومینورى باید به تقویت و مرمت كلیه ها با عصاره هاى گیاهى موافق، پرداخت كه ضمنا مقوى و مصلح كبد هم باشند. این عمل را باید مدت زیادى ادامه داد تا كم كم اگزالات دوشو را در كلیه، كبد، معده، روده ها و دیگر اعضاء حل و دفع نموده و آلبومینورى را برطرف سازد.
گاه شن ها در حین عبور در مجرا گیر كرده و ایجاد دردهاى سخت مى نمایند كه غالبا با تشنج و استفراغ همراهست و باید توسط مسكن ها به ویژه بلادن و تنقیه آب گرم و كمپرس رفع آن را نمود.
هرگاه سنگ در حالب گیر كند علاوه بر تدابیر و اعمال لازم، به روش گذشتگان باید بادكش را بر پائین گرده یعنى در مسیر حالب نهاده و به سختى آن را مكید. سپس از موضع مذكور آن را برداشته بر موضعى پائین تر از آن گذارد و مكید و این عمل را تا مثانه ادامه داد تا آنكه سنگ با بول خارج شود.
آب ترب، آب شلغم، آب هویج، خاكشیر، تخم كتان و مانند آن داده مى شود تا تقویت كلیه و كبد و اصلاح مزاج را نموده و سموم را دفع كند. بعدا معجون هائى از تركیبات هلیله ها مى دهند. چنانچه طبیعت بیمار گرم باشد و نتواند تحمل حب هاى «گرده» و «سیاه» و غااوت فوق الذكر را كه طبعى گرم دارند نماید و علامات خفگى، اضطراب، بیخوابى، خشكى دهان و یبوست و غیره پدید آید در این صورت باید چند روزى داروها را ترك كنند و در عوض «خنكى» به بیمار دهند تا رفع این حالات در او شود. در این صورت چنانچه امكان داشته باشد مقدارى برگ بید را خیسانده و صاف كرده با مقدارى شكر آمیخته به بیمار بخورانند. این داروى طبیعى، هم مسكن اعصاب است و هم ملین طبع، و به علاوه رفع آثار مذكور را خواهد نمود. و یا آنكه عناب، كاهو، لیمو، پرتقال، انار و خنكى هاى دیگرى مانند آن داده شود و نیز عصاره هاى گیاهى «خنك» همانند تخم خیارین، تخم خرفه، كاهو و گشنیز دهند. سپس مجددا حب ها و غااوت به مقدار كمتر مورد استفاده قرار گیرد. البته هماهنگ با آن «خنكى» هم داده شود تا تعادل برقرار بماند.