مقالات
پیشنهاداتی از منابع طب سنتی جهت مرض قند (دیابت)
مرحوم دکتر عبدالله خان احمدیه
ديابت يا به اصطلاح قديمى آن «دولاب كليوى» در اثر نقص ترشح انسولين توسط لوز المعده عارض مى گردد. در نتيجه تزايد مقدار طبيعى قند در خون، مقدارى از قند اضافى از طريق كليه ها دفع شده و گلوكوزورى را موجب مى شود. گاهى نيز با وجود افزايش قند خون، در ادرار قندى مشاهده نمى گردد.
طبق گزارش بولتن خبرى پزشكى شخصى در آمريكا دچار سرطان لوز المعده شده بود. به ناچار او را تحت عمل جراحى قرار داده و لوز المعده اش را برداشتند. نخست چنين گمان مى رفت كه هر روز مجبور خواهند شد مقدار زيادى انسولين به بيمار تزريق كنند تا قند اضافى بدن سوخته، و احتراق و تعادل لازم به عمل آيد. ولى بعدا متوجه گرديدند بدان گونه كه مى پنداشتند ميزان قند بالا نرفته و روزانه فقط 20 واحد و سپس به 10 واحد و گاهى نيز اصولا نيازى به تزريق انسولين پيدا نمى شد. قند اضافى نيز در خون و ادرار بيمار مشاهده نمى گرديد. پزشكان به اين نتيجه رسيدند كه بدن از راههاى ديگرى اين عمل را انجام مى دهد، زيرا بطور معمول در مبتلايان به ديابت، كه لوز المعده شان فقط ضعف و ناتوانى داشت، ميزان قند ادرار از صد گرم هم تجاوز مى كرد. از اين رو چنين استنباط شد كه افزايش قند را اختلال و تحريك در مراكز مغز موجب مى گردد.
حال اين گزارش از سوى مجامع پزشكى به تأئيد نهائى رسيده يا نرسيده باشد، به هر صورت اينجانب پس از آگاهى از چنين يافته اى در صدد برآمدم برخى از داروهاى گياهى را كه محلّل و برطرف كننده اين گونه اورام در بدن هستند براى آزمايش در مبتلايان مرض قند بكار برم.
نخستين بار بدين منظور «مقل ازرق» را به بيمارى خوراندم. خوشبختانه نتيجه مثبت و رضايت بخش شد. در ديگر مبتلايان به ديابت نيز همين اثر را ديدم كه قند در خون و ادرار بكلّى برطرف گرديده بود. در آن زمان چنين تصور مى كردم كه كس ديگرى قبل از من به اين «راز» پى نبرده است. اما هنگامى كه شرح بيمارى «دولاب كليوى» از كتاب قانون ابن سينا به فارسى برايم ترجمه شد، ديدم شيخ الرئيس «مرمكى» را از داروهاى مؤثر براى مرض قند نوشته است. در اين وقت بود كه در عظمت مقام ابن سينا اين شعر مولانا به خاطرم آمد:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم
اينجانب «مقل ازرق» را براى درمان ديابت بكار برده بودم درحالى كه ابن سينا «مرمكى» را يادآور شده بود. اين دو دارو در خواص خيلى نظير يكديگرند. من قبل از آگاهى از تجويز قانون ابن سينا، حبى بر ضد ديابت ساخته بودم كه مركب از سه واحد «مقل ارزق»، سه واحد «پوست هليله زرد» و يك واحد «مرمكى» بود. اين حب ها به درشتى نخود بوده و روزى 15 تا 20 عدد تجويز مى شدند. يادآور مى شوم كه اين حب علاوه بر برطرف سازى اورام بدن، دفع سموم نيز مى نمايد.
پزشكى سنتى بروز ديابت را مرتبط با «سوء مزاج ارثى» نيز مى داند، بدين معنى كه سموم حاصله در بدن موجب تحريك در مراكز دماغى شده و در نتيجه مرض قند را موجب مى گردند، يا آنكه غده لوز المعده را خراب و گردش كارش را مختل مى سازند و يا كبد را عليل و ناتوان مى كنند. بديهى است در اين هنگام نابسامانى اعضاى ديگر نيز مزيد بر علت مى گردد.
اين بيمارى چون نسبتا رايج بوده و متخصصان و پژوهشگران بسيارى به تحقيق و فعاليت در مورد آن پرداخته اند لذا از نحوه درمان هاى امروزى گذشته و فقط به ذكر چگونگى درمان ديابت توسط پزشكان پيشين مى پردازم.
پس از بو على سينا، مبتكران و محققان علم پزشكى در ايران آرام ننشسته بلكه هر يك بقدر توانائى و امكانات محيط و دسترس خود در درمان اين بيمارى كوشش هائى كرده و برخى داروهاى ديگر نيز بر نسخ پيشين افزودند. متأسفانه بواسطه نبودن تشكيلات صحيح و مراكز علمى و بعلت خودنمائى تعدادى از اطباء كه مانع پيشرفت در هر نوع تحقيقاتى مى شدند تهيه و تدوين اين گونه نسخ بطور جامع عملى نشده است، چنانكه مرحوم ميرزا احمد تنكابنى (زاهدى) پزشك فتحعلى شاه قاجار و آخرين طبيب نامى ايران، در كتاب مشهور به «رساله اسهاليه» خود بدان اشاره نموده و مى نويسد «امكان جمع آورى نسخ مفيد و آزموده ام فراهم نگرديد.»
در اينجا بعضى از روش هاى درمانى و نسخ داروئى مرض قند را كه در كتب قديم ذكرى در موردشان نشده و اينجانب بعدها بدان آگاهى يافته و به گردآورى شان پرداخته ام به شرح زير به اطلاع مى رسانم:
1- قره قاط- ميوه ريز ترش مزه ايست مانند زرشك كه بقدر يك تا دو مثقال آن را دم كرده و مى خورند.
2- زالزالك- اين ميوه در برخى اثر خوب مى گذارد و از مقدار قند مى كاهد.
3- زعرور (وليك)- ميوه ريز و گردى است كه قدرى از نخود كوچكتر بوده و درخت آن باغى و جنگلى است. اين ميوه دو نوع مى باشد يكى مايل به قرمز و ديگرى سياه و در جنگل هاى سواحل درياى خزر زياد ديده مى شود.
4- گياه مشهور به شنگ كه در كشتزارهاى گندم زياد مى رويد و در دفع مرض قند مفيد و مؤثر است.
5- توت سفيد، كه طبيعت آن «گرم و تر» است و در دفع مرض قند مفيد مى باشد.
در كسانى كه طبيعت «سرد و خشك» دارند موافق و مؤثرتر است بخصوص اگر بيمار خوى عصبى نيز داشته باشد. (توت و برگ درخت توت سفيد و حتى ابريشم از داروهاى مسكن اعصاب هستند. بويژه صمغ درخت توت كه در درمان بيماريهاى روانى اثر بسيار زيادى دارد.)
6- سياهدانه، طبعى «گرم و خشك» دارد، ازاين رو در بيماران ديابتى كه طبيعتى «سرد و تر» داشته باشند مفيد است.
7- خرفه و تخم خرفه گاه در طبائع «گرم» رفع ديابت را مى نمايد. نگارنده آن را بسيار مورد آزمايش قرار داده و مفيد يافته ام.
8- تخم گشنيز در طبائع «گرم» براى دفع مرض قند اثر خوب دارد، زيرا تخم گشنيز باصطلاح «سرد» است.
9- تخم كاهو نيز در كم كردن شدت بيمارى قند مفيد است. كاهو در ديابتى ها رفع عطش مى نمايد.
10- تخم يونجه را اعراب و مخصوصا مصرى ها بو داده و دم كرده و مى خورند كه در دفع قند مؤثر و گاه قاطع است.
11- ميوه سروكاشن را به تعداد ده دانه با تخم آن كوبيده و جوشانيده و مى خورند.
ميزان قند را كاهش مى دهد. البته اثر اين دارو در اشخاص و طبائع، مختلف است. در بعضى افراد بيشتر و در برخى كمتر اثر مى كند.
12- شلغم را با توجه به توصيه اى كه حضرت على (ع) فرموده اند جهت تقويت و اصلاح مزاج بيماران بكار بردم. در مرض قند نيز آن را مفيد و مؤثر يافتم. در بعضى افراد، قند موجود در ادرار خون را كاهش داد و از بين برد، در برخى بيماران آن را متوقف ساخت و در عده اى نيز مؤثر واقع نگرديد.
13- ضماد هندوانه ابو جهل در كف پا، قند را به سرعت پائين مى آورد. اين امر در واقع بواسطه تحريك و جذب «ماده» از سر دانسته شده است.
14- برگ زيتون را اخيرا بصورت دمكرده تجويز كردم. در برخى بيماران قند را كم كرد و در بعضى قند را برطرف و در عده اى هيچ مؤثر واقع نشد.
15- مايه پنير بواسطه ماده مخمر خود اثر خوبى در بهبود مرض قند بيمارانى كه داراى طبيعت «گرم» باشند دارد. مايه پنير همچنين عوارض كبدى را درمان نموده و رفع خون ريزى بخصوص خون ريزى رحمى را مى كند.
16- مايه خميرترش را پزشكان پيشين براى درمان ديابت مى دادند و نتيجه خوب مى گرفتند. نگارنده به بيمارى كه دچار مرض جوع شده و هيچ داروئى در او اثر نمى كرد مايه خمير مخلوط با دوغ كشك خورانيدم رفع بيماريش گرديد و بهبود يافت.
17- شير گاو و يا گوسفند چنانچه به ميزان ده سير در روز نوشيده شود در كنترل قند بيمار ديابتى كمك خواهد نمود.
برحسب گزارشى در بولتن پزشكى، در كاوش هائيكه اخيرا در آمريكا درباره بيمارى ديابت انجام گرديده عوارضى در مغز يافته اند كه ظاهرا باعث تحريك مغز و ايجاد قند در خون مى شود. اين امر مى تواند مؤيد نظريه ابو على سينا در خصوص ضرورت دفع مواد لزج براى درمان بيمارى ديابت باشد.
نگارنده بسى از مبتلايان به ديابت را كه سالها تزريق انسولين مى نمودند و علت بيماريشان از «سوء مزاج» بود به روش و دستور ابن سينا درمان نمودم. البته اين نتيجه گيريهاى مثبت در مورد بيماريهاى ديگر نيز به دست آمده است.