مقالات
نکاتى پیرامون بیماریهاى گوارشى (2)
بيمارى هاى معدى
مرحوم دکتر عبدالله احمدیه
بايد دانست كه ساختمان و خلقت دستگاه گوارش در همگان هميشه طبيعى و عادى و يكسان نمى باشد. چنانچه بعضى ها معده اى قوى با جدار ضخيم و عضلات محكم نظير سنگدان مرغ دارند. دارندگان اين نوع معده غذاهاى سخت و به درستى نجويده را خود نرم كرده، با كمك غدد مترشحه فراوان آن را تحليل مى برند. عده اى به عكس به نسبت و به درجات، معده و روده هاى كم گوشت و نازكى دارند و غدد مترشحه آنها نيز كمتر از حد عادى است، تاب و تحمل اين گونه معده ها كم است. اين گونه اشخاص بايد غذا را زياد بجوند تا با آب دهان كاملا آغشته گردد. بعلاوه كمتر بخورند تا معده از عهده وظايف خود برآيد. در برخى موارد اصولا معده و روده خلقتى غير طبيعى دارند يعنى بزرگتر، كوچكتر، بلندتر يا تنگ تر و يا به اشكال مختلف ديده مى شوند.
دستگاه گوارش تحت تأثير اعصاب مى باشد. به ويژه عصب واگ در جهاز هاضمه زياد مؤثر است و اختلال آن ايجاد علل و عوارض گوناگون مى نمايد.
آنچه بايد خيلى مورد توجه و دقت قرار گيرد تأثير و توجه و تمكّن «ماده سوء مزاجى» در جهاز هاضمه است كه متأسفانه امروز بدان توجهى نمى شود. قدما معتقد بودند كه غذا در دهان و معده و روده استحالات و تغييرات مى يابد و مانند كشكاب شده در روده به وسيله عروق ماساريقا جذب و وارد كبد مى گردد. كبد آنها را پخته و دگرگون و به مواد چهارگانه «خون» (گرم و تر)، «صفرا» (گرم و خشك)، «بلغم» (سرد و تر) و «سودا» (سرد و خشك) در مى آورد. از اختلاط و آميزش اين چهار خلط «مزاج» يا «طبيعت» به وجود مى آيد. اين اخلاط در ضمن گردش خون به اعضاء و احشاء بدن رفته، پس از اندك تغيير و تبديل شكل، جذب ياخته ها شده و صرف تغذيه و بدل مايتحلل و نمو بدن مى گردند. گاه يكى از اخلاط از حد خود زيادتر شده و مزاج بدان خلط متمايل مى شود. ازاين رو «مزاج گرم»، «مزاج سرد»، «مزاج خشك» و «مزاج تر» در اشخاص به وجود مى آيد، و از اختلاط اين اخلاط با يكديگر همانطور كه قبلا اشاره شده است جمعا 9 مزاج بدست مى آيد.
گاه اين اخلاط بدانگونه كه بايد تبديل نشده و مقدارى از آنها نيم سوز باقى مى مانند كه قابل جذب بدن نيستند، بعلاوه وجودشان هم براى بدن مضر است زيرا ايجاد امراض گوناگون سوء مزاجى (سنگ كليه و كبد، بواسير، روماتيسم، عوارض عصبى و روانى، بيماريهاى گوارشى و مفاصل و ...) مى نمايند.
معمولا علت پيدايش اين اخلاط زيانبخش نيم سوز از ضعف و ناتوانى كبد است، زيرا اين عضو عليل نمى تواند به درستى همه مواد غذائى را بپزاند و تبديل به مواد لازم و قابل جذب سازد. اين مواد مضر و نيم سوز را «سودا» نامند. توضيح آنكه اين موادى كه به اسم «سودا» شناخته مى شوند اگر از احتراق ناقص خون پديد آيند مانند خون طبيعتى گرم و تر و اگر از احتراق نيمه تمام صفرا به وجود آيند باز مانند صفرا طبيعتى گرم و خشك خواهند داشت. اگر از احتراق ناقص سودا باشند طبيعت آن ها نيز مانند سودا سرد و خشك خواهد بود.
هرگاه از احتراق ناقص بلغم پديدار گردند همانند بلغم طبيعتشان سرد و تر مى گردد. اين مواد سودائى عموما در خون غوطه ور بوده، رنگ آن را مانند آب گل آلود، تار و كدر مى كنند.
موارد زير را يادآور مى گردد:
1- معمولا مواد ثقيل اخلاط فاسد ته نشين شده ايجاد سنگ ها و عوارض ديگر را در بدن مى نمايند.
2- مواد غليظ به واسطه سنگينى خود به سمت رگهاى تحتانى يعنى اسافل بدن رفته و سبب پيدايش بواسير و دوالى (برجستگى رگهاى پا) و داء الفيل (ورم شديد پا) مى گردند.
3- مواد رقيق محلول در خون ايجاد انواع بيمارى ها، به ويژه عوارض عصبى و روانى را مى نمايند.
4- گاه اين مواد سودائى در عضلات، مفاصل و ساير قسمتهاى بدن رسوب مى كنند و در خون يافت نمى شوند. بعد از مدتى حل شده داخل در خون گرديده (مانند اسيد اوريك در نقرسى ها) و سبب پيدايش بيمارى مى شوند. اين مواد در مغز نيز سبب بروز انواع عوارض روانى و جنون مى گردند.
5- اخلاط بسيار رقيقى كه به صورت «بخار» مى باشند عوارض جلدى را موجب مى شوند. گاه اين «بخار» يا «باد» كمر را مى گيرد و شخص را از حركت بازمى دارد.
يا آنكه به كتف ها و پشت گردن مى افتد و مانع حركت آن مى شود و يا به سر رفته و ايجاد سردرد و عوارض دماغى مى نمايد. اگر به اعضاء و احشاء ديگر همچون ريه رود سبب بروز آسم و در قلب موجب هيجان قلبى و در معده سبب وجع، استفراغ و نفخ و غيره مى شود. گاه كانون بروز و پيدايش «باد» از يك نقطه متورم و عليل مانند آپانديس، رحم يا معده مى باشد.
به نظر پزشكان متقدم باد يا بخارى كه از صفراى سوخته برمى خيزد مانند صفرا طبعى «خشك و گرم»، بخار خون طبعى «گرم و تر»، بخار سودا «سرد و خشك» و «بخار بلغم طبعى «سرد و تر» دارد. بدين ترتيب معالجه هريك از اينها با ديگرى تفاوت خواهد داشت.
«ماده سودا» به جهاز هاضمه تمايل نسبى دارد. به همين دليل است كه اعقاب و بازماندگان نقرسى ها غالبا به عوارض معدى دچار مى شوند. اين ماده در آنجا توليد عوارض گوناگون و حتى كمك به ايجاد سرطان مى نمايد. ولى دودمان روماتيسمى ها به ورم روده مبتلاء مى گردند. بنابراين در تشخيص و درمان بايد توجه كامل كرد.
خيلى كم اتفاق مى افتد كه علت بروز سوء هاضمه ها از خون، يا صفرا، يا سودا و يا بلغم باشد بلكه غالبا علت از آميزش دو يا سه خلط باهم مى باشد. در اين حال عوارض مشترك است. گاه يكى از اين اخلاط موقتا زيادتر شده و بعد از يكى دو روز رو به كاهش مى گذارد و خلط ديگر ازدياد مى يابد و عوارض و آثار آن آشكار مى شود. باز پس از چند روز خلط ديگرى غلبه كرده و آثار اين خلط دوم از ميان مى رود و خلط سوم نمايان مى گردد.
در معالجه رعايت اين امر لازمست مثلا چنانچه در بيمارى آثارى از غلبه صفرا ديده شود بايد درمان ضد صفرا را به كار برد، يعنى داروهاى «سرد و تر» تجويز كرد. بعد از دو روز صفرا از ميان مى رود و بلغم نمايان مى گردد. در اين وقت اگر داروهاى «سرد و تر» دهيم بيمارى شدت پيدا مى كند و به حال خطر درمى آيد. توضيح آنكه در هر بيمارى كه سبب آن معلوم نباشد بايد علت را از «ماده سودا» پنداشت و بدين روش آغاز به درمان نمود.
يكى از بهترين كتابهائى كه در پزشكى به زبان فارسى نوشته شده كتاب «ذخيره خوارزمشاهى» است كه نظير «قانون» ابو على سينا بوده و بسيار قابل توجه و مورد اعتماد پزشكان گذشته بوده است. فصل مربوط به بيماريهاى معدى را از اين كتاب رونويس نمودم.
بعضى مطالب آن را كه مختصر و يا روشن نبود از كتابهاى «قانون» و «طب اكبرى» كه از كتب خوب طب قديم است و برخى كتابهاى پزشكى ديگر گرفته و بر آن افزودم تا موضوع كامل تر و قابل فهم تر گردد. آنچه در اينجا بدان اشاره كردم خلاصه اى از گردآورى هايم در اين زمينه بود و البته خود نيز آزموده ها و تجربياتم را به آن افزودم. علاوه بر اين باز به كمك دانشمند محترم حضرت آيت اله مهدى الهى قمشه اى استاد دانشگاه تهران يكدوره مبحث بيمارى معده را از كتاب قانون ابو على سينا برگردان و با مطالب گردآورى شده مطابقت دادم تا از هر جهت كامل و بى نقص گردد.