مقالات

تشنج از دیدگاه طب سنتی-2

گروه: طب سنتی
۵ آبان ۱۳۹۴

 

 

در قواعدى كه ياد شد علت تشنج غالبا ناشى از وجود اخلاط فاسد و سميت آنها مى باشد. اين اخلاط در لايه هاى بخشى از انساج بدن داخل شده، آن قسمت را متشنّج و منقبض كرده و پيوسته تحريك مى نمايند. با دفع سموم و رفع تشنّج، درد و كشيدگى عضو به زودى برطرف مى گردد. چنانچه اين عارضه در عصبى واقع شود ايجاد درد شديدى در آن خواهد نمود كه به «نورالژى» مشهور است و غالبا با استفاده از پمادها و كمپرس برطرف خواهد گرديد.

 

پزشكان پيشين محل را توسط «مشمع ضراريح» و يا گذاشتن پونه يا زفت و يا با داغ نمودن ايجاد تاول مى كردند يعنى به وسيله ايجاد حرارت آن سموم را به محل تاول مى كشاندند و در نتيجه با رفع آن رفع تشنج را مى كردند.

 

گاه اين درد و كشيدگى در يك قسمت از اعضاى بدن مانند ستون فقرات، پس گردن و يا در پهلوها واقع مى شود كه به وسيله حمام هاى گرم يا شن گرم و يا بخار گرم آن را رفع مى نمودند.

 

 

حمام شن

 

حمام شن كه در گذشته بيشتر در برخى از روستاها متداول بود عبارت از اين بود كه شن را گرم مى كردند و بيمار را لخت نموده و در آن فرو مى بردند به طورى كه فقط سر و گردن او بيرون مى ماند و اين عمل چند ساعتى به درازا مى كشيد. در نتيجه حرارت حاصله، با عمل تعريق دفع سموم شده و تشنج برطرف مى گرديد. اين نوع حمام در رفع تشنج هاى رطوبى و بلغمى مفيد و مؤثر بوده است.

 

يادگار ديگرى كه از نياكانمان مانده و من خود شاهد آن بوده ام به شرح زير است:

 

در درد پهلوها و ستون فقرات كه ناشى از كشيدگى عضلات باشد مقدارى خاك را پهن مى كردند و روى آن آتش مى افروختند تا خوب گرم و خشك شده و رطوبت خود را از دست دهد، آنگاه كمى آب به روى آن ريخته و پارچه يا لنگى را به رويش پهن مى كردند. بيمار را برهنه نموده و طاقباز روى آن مى خوابانيدند و با لحاف او را مى پوشانيدند. در نتيجه بخار گرم متصاعده از خاك تمام انساج بدن بيمار گرم شده و عرق زيادى مى كرد. با ريزش عرق دفع سموم از بدن و رفع تشنج در او مى گرديد. ضمنا كيسه آب سرد يا حوله اى را كه در آب سرد فرو كرده بودند روى سر بيمار مى گذاردند تا خون متوجه مغز نگردد.

 

گاهى به سبب بروز تب و تحريك و عصبانيت، تشنج و انقباض در وجود شخص پديدار مى شود، در نتيجه سموم در تمام بدن حس شده، ايجاد تب هاى شديد و لرزهاى پى درپى مى نمايد و موجب يبوست و عوارض ديگر در بيمار مى گردد. گذشتگان در اين قبيل موارد همان گونه كه ياد شد از بخار آب گرم استفاده مى كردند.

 

آقاى حاج آقا شيخ الاسلامى كه در حال حاضر از بازرگانان تهران است و در اصل از اهالى نطنز مى باشد از بيماران خانوادگى من است. ايشان در زمينه موضوع مورد اشاره خاطره اى از جوانى خود برايم نقل نموده كه خلاصه آن به شرح زير است:

 

... در جوانى دچار برونشيت و تب شد. معالجات فقط در بهبود سينه او مؤثر واقع شده بود ولى تب روز به روز بيشتر و لرزهاى پى درپى بر او عارض مى گرديد به طورى كه در فصل تابستان بر روى او لحاف مى انداختند تا گرم شود. به تجويز پزشكان براى تغيير آب وهوا او را به ييلاق بردند. در آنجا بيمارى شدت يافت. قصد بازگردانيدن او را به شهر داشتند. خبر يافتند كه پيرزن چوپانى در محل هست كه تجربه فراوانى در طبابت سنتى دارد. صبح زود او را به بالين بيمار آوردند. او را معاينه كرد و از چگونگى حالش آگاهى يافت دستور داد تنورى را افروختند. پس از آنكه آتش فرو نشست. در ديگى از آب مشتى جو ترش (گونه اى از جو كه قدرى باريك است و نان مطبوعى از آن مى پزند) ريخت و ديگ را ميان خاكستر گرم گذاشت. آنگاه روى تنور را پوشانيد و فقط روزنه اى براى خروج بخار باقى گذارد. رختخواب بيمار را روى تنور نهاد به قسمى كه از آن سوراخ بخار داخل لحاف او گردد. سه دست لحافى را كه در اثر شدت لرز بيمار از آنها استفاده مى كرد به روى او انداخته شد. مريض كماكان از سرما مى لرزيد تا اينكه رفته رفته بخار آب او را گرم كرد و از تشنج و انقباض بدن به تدريج كاسته شد. كم كم بدن به عرق كردن افتاد به طورى كه رختخواب خيس و سموم از انساج بدن خارج و تب و لرز قطع گرديد. آنگاه بيمار را با همان وضع به اتاق برد. با هر دو شست خود دو طرف ستون فقرات او را مالش داد. مزاج بيمار كم كم مايل به اجابت شد و تخليه كامل انجام گرفت.

 

جوان ميل به غذا پيدا كرد از جايش برخاست و به صرف صبحانه پرداخت. حالش بهبود يافت و ديگر تب به سراغش نيامد.

 

 

تشنج كودكان

 

در طب قديم، در عارضه تشنج خشك اطفال كه معمولا پس از استفراغ و در پى تب پديدار شده و اندك اندك شدت مى يابد روش هائى براى درمان يافته بودند. روغن بادام را با بنفشه نيمگرم كرده و يا آنكه بنفشه را با روغن بادام و موم گداخته مرهم ساخته و آن را بر سر و پشت چندين بار مى ماليدند و حتى تمام بدن و مفاصل را با آن چرب مى كردند و او را در محلى گرم و تر قرار مى دادند و يا روغن خشخاش و روغن تخم كاهو را به صدغين و بر تارك و مهره هاى پشت مى ماليدند. جهت تسكين كودك تخم خشخاش، تخم كاهو و شاهدانه را بريان كرده و براى استنشاق به كار مى بردند. همچنين خشخاش سفيد، خشخاش زرد، تخم كتان، تخم خرفه، تخم بارهنگ، تخم كاهو، رازيانه، زيره سياه و اسپرزه را بو مى دادند و همراه با شكر متناسب با سن كودك به او مى خورانيدند.

 

 

هراس كودكان در خواب

 

گاه كودكان به هنگام خواب رؤياهاى هولناك مى بينند. علت آنست كه در جريان روز از چيزى ترسيده اند و آن چيز در خيال و افكارشان جاى گرفته و در خواب بازتاب پيدا مى كند. پزشكان قديم در چنين مواردى آب برنج را تجويز مى كردند و يا آنكه تخم خرفه و تخم گشنيز بريان شده را با نبات به طفل مى دادند.

 

چنانچه سبب ناراحتى كودك از امتلاى معده و پرخورى وى بود، مقدار غذا را كمتر كرده و براى تحليل آن قدرى عسل به او مى خورانيدند و يا قدرى مصطكى سائيده را با نبات مى دادند. كودكان عصبى گاه در اثر زياده روى در خوراك و امتلاء دچار تشنجات سخت شبيه صرع مى گردند. در اين موقع تنقيه با آب صابون تجويز شده است تا مزاج چند بار عمل كرده و مدفوع كاملا خارج و عارضه همان زمان برطرف گردد. اين رويه را اينجانب چندين بار آزموده ام و علاوه بر آن براى درمان اين گونه بيماريها، داروها و روش هاى ديگرى را نيز به كار برده ام.

 

مورد زير يكى از آنهاست:

 

پسر بچه 9 ساله اى دچار لكنت زبان شده بود دستورات و معالجات در او سودى نبخشيده بودند. رفته رفته حال او بدتر مى گرديد به قسمى كه ديگر به هيچ وجه نمى توانست به درستى حرف بزند. فى المثل كلمه سلام را با چندين «سين» و چندين «لام» پى درپى بيان مى كرد. علت ناراحتى او را از وجود «رطوبت و سودا» در بدن و توجه آن به مركز تكلم در مغز تشخيص دادم. ازاين رو حبى مركب از: انغوزه، سگبينج و گليسر و فسفات دوشو، از هريك ده سانتى گرم تجويز كردم كه روزى چهار عدد از آن را بخورد. پس از چند روز پيروى از دستور، رفع عارضه لكنت در او شد و بهبود يافت.

 

 

 

منبع: راز درمان (رساله اى در پزشکى سنتى و گیاه درمانى)، ج 3