مقالات

والدین با اشتباهات خود فاصله را بیشتر می کنند

۲۷ شهریور ۱۳۹۴



بچه ها به قيد و بندهاي قديمي اعتقاد ندارند

 

دکتر مريم زارع

 

روان‌شناس باليني

 

نوجواني حد فاصل کودکي و بزرگسالي و با بلوغ جنسي و رواني همراه است. بلوغ در نوجوانان پسر و دختر محدوده مشخصي ندارد. اين دوره در دخترها تقريبا 2 سال زودتر از پسرها آغاز مي‌شود. دوران نوجواني به طور متوسط از 11 سالگي شروع مي‌شود و تا 15 سالگي ادامه مي‌يابد. وقتي کودک وارد دوران نوجواني مي‌شود با تغييرات عمده فيزيکي و رواني مواجه مي‌شود که مي‌توان از آن به‌عنوان توفان تنش ياد کرد. نوجوان‌ها رفتارهايي دارند که شايد براي بعضي از بزرگسالان عجيب به نظر برسد. نوجوان در اين دوره با 2 موضوع مهم روبرو است؛ بازشناسي و بازسازي ارتباط بين خود با والدين، بزرگسالان و جامعه و بازشناسي و بازسازي خود به‌عنوان يک فرد مستقل. 

 

 

تکنولوژي روند نوجواني را به‌ هم زده است

 

بازسازي و بازشناسي فردي و بين‌فردي در نوجوانان امروزي متفاوت‌تر از نوجوانان چند سال قبل يا در واقع قبل از آمدن تکنولوژي به کشور است. با به ميان آمدن تکنولوژي بازسازي و بازشناسي فردي و بين‌فردي نوجوانان شکل ديگري شده است. در واقع، آنها چنان با تکنولوژي و بمباران اطلاعاتي سرگرم هستند که ديگر توجهي به سنت و آداب و رسوم قديمي ندارند و حتي والدين خود را که بيشتر به اين مسائل پايبند هستند، قبول ندارند. تکنولوژي فاصله زيادي بين نوجوانان و والدين ايجاد کرده و زنگ‌هاي خطر را به صدا درآورده است.

 

 

والدين از فرزندان عقب مانده‌اند

 

والدين به سن ميانسالي رسيده‌اند و درگير حل و فصل مشکل‌هاي جاري و ملموس زندگي هستند. تماس آنها با نوجوانان کمتر است و سعي مي‌کنند با برآورده کردن خواسته‌هاي نوجوانان جاي خالي خود را در زندگي فرزند پر کنند. همچنين از تکنولوژي جديد و رسانه‌هاي مجازي و شنيداري دور شده و از فرزندشان عقب مانده‌اند. 

 

 

نحوه و محتواي فکري نوجوانان تغيير کرده است

 

در مقابل با نسل نوجوان آگاه و هوشياري روبرو هستيم که آينده آرماني و رويايي براي خود تصور مي‌کند و با سرعت و شتاب تکنولوژي همگام‌ شده است. نوجوانان آزادي‌خواه‌ترند و براي حقوق فردي و اجتماعي ارزش بيشتري قائل‌اند و براي آن مي‌جنگند. اعتقادي هم به قيد و بند‌هاي سنتي و باورهاي قديمي ندارند. آنها بيشتر اطلاعات را از رسانه‌هاي مجازي به دست مي‌آورند. اطلاعات در نحوه و محتواي فکري‌شان تغييرات زيادي ايجاد کرده که با افکار و عقايد والدينشان خيلي متفاوت است. تغيير روش زندگي، راحت‌تر و مرفه‌تر زندگي کردن نسبت به نسل قبل، الگوبرداري از کشورهاي غربي و افراد مشهور جامعه و زندگي با تکنولوژي نيز مواردي‌اند که جوانان خواهان آن هستند. البته همه خانواده‌ها قادر به مهيا کردن اين نوع از زندگي نيستند. نوجوانان فکر مي‌کنند زندگي والدينشان که معمولا با سنت آميخته شده قديمي است و دوست دارند مانند غربي‌ها زندگي کنند در حالي که غربي‌ها هم حد و مرزهايي دارند. موارد گفته شده باعث اختلاف نسل و بيشتر شدن فاصله بين والدين و نوجوان مي‌شود.

 

 

اشتباهات والدين به اين فاصله دامن مي‌زند

 

والدين نيز با رفتارهاي اشتباه خود به‌طور غيرمستقيم و ناآگاهانه در اين تفاوت نسلي سهيم هستند. يکي از مواردي که به فاصله بين والدين و نوجوانان بيشتر دامن مي‌زند خدمتگزاري بي‌وقفه است. خانواده‌هايي که مدام در تکاپوي مهيا کردن خواسته‌هاي نوجوان هستند نوجوان را پرتوقع مي‌کنند. چنين نوجواناني احساس مي‌کنند پدر و مادر در چنگ آنها و مطيع و فرمانبردارشان هستند و اگر به هدف خود نرسند سعي مي‌کنند با سرکشي، پرخاشگري، تهديد و خسته کردن والدين به هدف خود برسند. اين کار باعث حس برتري نوجوانان نسبت به والدين و اختلاف بين 2 نسل مي‌شود و ارتباط والد فرزندي را مخدوش مي‌کند.

 

 

دوستي با فرزندان آري، ديکتاتوري نه


والدين بايد با فرزندان خود دوست باشند و اجازه ندهند با اعمال و رفتار نابجا روابط بين والد فرزندي تخريب شود چون برگرداندن رابطه تخريب‌شده به روند عادي بسيار دشوار است. آنها بايد روي اعمال نوجوان نظارت داشته باشند. البته اين نظارت نبايد آزاردهنده و حالت داشته باشد. والدين نبايد هر چيزي را به راحتي در اختيار نوجوانان قرار دهند.

 

 

منبع: هفته نامه زندگی مثبت، 94/6/24